-
مَــــــــــــرد
سهشنبه 15 مردادماه سال 1392 18:47
یه سری مردا هستن تیپ های خاص و سنگینی میزنن اکثرا مشکی میپوشن ، ادکلن خاص مثلا لالیک میزنن قهوه رو بدون شکر و شیر میخورن ، تلخ تلخ همونایی که تنهایی کافه و رستوران میرن! شبا تنهایی قدم میزنن و سیگارشون رو بی تفاوت به همی چی میکشن از دور که نگاشون میکنی ابروهاشون گره خورده به هم و همش فکر میکنن ولی وقتی نزدیک میری و...
-
تنهایی (متــــن از خودم)
یکشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1392 21:11
نیمه شب گهواره ها آرام میجنبند بی خبر از درد روز افزون انسانها نیمه شب ستاره ها آواز میخوانند سرخوش از دوری ز رنج دورانها صدای شر شر آب اما طنینی دل انگیز است بر سیاهی شب کودکی از ظلمات، آوای هق هق سر داده آه کاش میدانست چند سال بعد در همین تاریکی هق هق تنهایی سر میدهد... و آنجاست که دل شب مرهم بیکسی او میشود از چه...
-
This is a new story
شنبه 24 فروردینماه سال 1392 14:21
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA ننه بهم دوا نده ، گریه نکن درد چشات من مریض نیستم بخدا ، این دردا از دلم میاد دلم داره تند میزنه ، بچت عاشق شده ننه اونی که ریز میبیندت ، شیفتش شدم کشته منو ما این پایینا میشینیم ، اونا بچه ی بالا شهرن بهم میگه تو بی پولی ، مگه بی پولا دل ندارن؟ بابای عاشقی بسوزه ، اینجور...
-
رویا (شــــعر از خودم)
دوشنبه 11 دیماه سال 1391 17:27
شب و یاد تو و سکوت خلوت دل و اشک غم و دوری مقصد هوایت در خیالم کرده پرواز دلم تنگ است و سرخوش میزنم ساز شب و روز ازفراغت میگریزم که باخود و خیالت در ستیزم غمی جز دوریت هرگز ندارم دو چشمم را به امید وصالت میگشایم برایت این دلم را میکنم فرش قدم نه برسرم ای تحفه ی عرش فدایت میکنم جان و سر و دست نگاهی کن به من ای بلبل مست...
-
به چه می اندیشی (شــــعر از خودم)
دوشنبه 11 دیماه سال 1391 17:25
به چه می اندیشی...؟ به بهاری که شده فصل خزان ؟ یا به رودی که شده خشک از آب ؟ به چه می اندیشی... ؟ به خدایی که در این نزدیکیست ؟ یا خدایی که دگر نزدیک نیست ؟ به چه می اندیشی... ؟ به قناری که رود سوی دیار ؟ یا به آن زاغک بی پر و بال ؟ به چه می اندیشی... ؟ به چه می اندیشی تو که در آن سبد خاطره ها جز غم و دوری و اشک و غم...
-
ترانه (شــــعر از خودم)
دوشنبه 11 دیماه سال 1391 17:20
دل مارو هرکی اومده دزدیده بیچاره این دل ما خیلی وقته گیره توبرو از دل من،دیگه جایی نداره برو از این خونه که بی تو ویرونه روزی که تورو دیدم با چشام پسندیدم لعنت خدا به من دیگه از تورنجیدم توکه از من سیری دیگرونو دیدی صدامو نشنیدی باهاشون خندیدی دفتر خاطرمو روزی صد بار میبینم تورو یادم میارم چشامو تر میکنم اما نه چه...
-
طنز (شــــعر از خودم)
دوشنبه 11 دیماه سال 1391 17:17
در یاد تو میمانی ام با یاد تو میخوابی ام ای دینم و ایمانی ام در فکر تو بیداری ام ای همه ی زندگی ام دور از تو من بیتابی ام وقتی میگی کیه کیه!؟ دلم میخواد بخندی ام راستی سلام چطوری ام؟ وای نگو که یطوری ام میخوام بهت بزنگی ام یکم برات بحرفی ام اما پیام میدهی ام چرا که شارژ نداری ام!!! باور نکن خسیسی ام بخدا ایرانسلی ام...
-
بغض (شــــعر از خودم)
دوشنبه 11 دیماه سال 1391 17:13
شبای با تو بودن،شبای عشق و لذت روزای بی تو بودن،روزای بغض و نفرت لحظه ی باهم بودن،تو کوچه های خلوت عطر نفسهای تو؛تو کوچه های غربت لاله های واژگون،سرخی دشتهای خون شقایقهای عاشق،مسافر دقایق تو و من و تنهایی،عشق و شب و رهایی پر زرد قناری، لطافت لالایی همه خاطره هامون ،همه عشق و صفامون همه مثل یه خواب بود،همش یجور سراب...